دیکشنری
داستان آبیدیک
حرارت وارده
english
1
general
::
Heat input
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
حر
حراج
حراج اموال مدیون
حراج عمومی
حراج گذار
حراج ملک رهنی
حراج کردن
حراج کردن ـ حراج
حراجی
حرارت
حرارت دادن
حرارت دهی
حرارت دهی تابشی
حرارت سنج
حرارت قابل تنظیم
حرارت وارده
حراست
حراست کردن
حراف
حرافی
حرام
حرام کردن
حرامزادگی
حرامزاده
حرامکردن
حرب
حرب بد
حرباء
حرث
حرج
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید